محل تبلیغات شما



اپورچونیسم یا اپورتونیسم بمعنی مسلک ابن الوقت بودن و بسرعت بر حسب تغییر اوضاع ی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا بنفع شخصی تغییر عقیده دادن را گویند. این اصطلاح بیشتر در فلسفه کمونیسم و از طرف نویسندگان و فلاسفه کمونیست در مورد طبقات متوسط (برژواها) بخصوص در نیمه اول قرن بیستم زیاد بکار رفته و آنرا از خصائص افراد طبقه متوسط میشمارند که بزودی همراه تغییر اوضاع ی تغییر رنگ ی میدهند و به اصطلاح فارسی از هر طرف که با وزد گندم خود را باد می دیدهند.

حال به سراغ یکی از تعاریف سایت پژوهشکده باقر العلوم می رویم

اوپورتونیسم به معنی فرصت طلبی است که اصطلاح مناسب­تر آن ابن الوقتی» است. معنی وسیع­تر اوپورتونیسم پایبند نبودن به یک عقیده و خط مشی ی و اجتماعی است .

  اوپورتونیست» که همان معنی فرصت طلب و ابن­الوقت را می­دهد به کسانی اطلاق می­شود که برای حفظ منافع خود به اصطلاح معروف نان را به نرخ روز می­خورند» و خود را با هر شرایطی تطبیق می­دهند. اوپورتونیست­ها همیشه طرفدار نظام حاکم یا حزب و گروهی هستند که در موضع نیرومندتری قرار دارند.

حال از مقالات یکی از اندیشمندان افغانی استفاده می کنیم که:

فُرصت طلبی اصطلاحیست که در مقوله های ی اکثرا به مفهوم اپورچونیسم استعمال می گرددوعینا معنی و مفهوم اپورچونیسم را بیان میکندعلاوه از آن میتوانیم فُرصت طلبی را با کلمات مطلب آشنایی ٫ دوروئی و بی درایت همردیف شمرد
فُرصت طلب کسیست که به هیچ گونه معاییر اخلاقی و اجتماعی و تربیتی بستگی ندارد . یگانه هدف او در زندگی منفعت فردی و شهرت اوست
انسان فُرصت طلب فرزند حوادث است و همیشه منتظر تحول حاد و پای بوسی افراد قدرتمند می باشد
در اصل فُرصت طلبی یک نوع تکلیف روانی است که یک تعداد افراد را در جریان دگرگونی های مختلف ی و نظامی مبتلا می سازد
هر چند دانشمندان ساری بودن این مرض را رد می کنند ولیکن یک تعداد به این عقیده هستند اگر این مرض بصورت مزمن در وجود یک فرد قرار داشته باشد می تواند نسل های آینده را نیز مصاب بسازد.عده محدودی از دانشمندان به ساری بودن این مرض تاکید میکنند یعنی بدین معنی که خصلت فُرصت طلبی می تواند از پدر به فرزند انتقال نماید
مرض فُرصت طلبی در وجود آنانی نشو نما کرده و به یک مرض مزمن و پایدار تبدیل میگردد که در گام نخستین عنصر اعتماد به نفس بآنان وجود نداشته بنیان زندگی ایشان به تشویش و نگرانی ها  خوف و ترس ورعب و ناتوانی روانی ٫ عدم اتکا به عزم و اراده و تصمیم استوار بوده باشد
بنابران انسان فُرصت طلب همیشه در پی بکار بردن دسایس و توطیه ها بوده و به رنگ های مختلف تظاهر می کند چون او از فردای خود امیدوار نیست
 افراد فُرصت طلب هر روز در جستجوی روزنه است که بتواند به تاریکی های تخیلات وی هر چند نا چیز هم باشد روشنی بیآندازد و همیشه در سراسیمه گی و اضطراب زندگی میکند
در جامعه ایکه سیر تحوالات ی ٫ فرهنگی و اجتماعی بطی باشد در آن جامعه شیوع این مرض با این میکروب آنقدر چشمگیر نمیباشد بر عکس اگر در جوامع ایکه سیر تحوالات سریع و بغرنج باشد این میکروب در وجود افراد فُرصت طلب بزودی فعال گردیده آنها را بی اختیار می سازد
تجارب نشان داده است که این مرض در بین سنین ۲۵ـ۶۵ مخصوصا در بین قشر تحصیل کرده و باسواد یک جامعه زیادتر دیده شده است و در بین افراد عادی و بی سواد بسیار نادر است چون افراد بدون تحصیل ٫ حاکمیت و اراده خود را از لحاظ اخلاقی و تربیتی حفظ نموده از نفوذ این میکروب دروجود شان خود داری میکنند . و همچنان روشنفکرانی که پایه های زندگی اجتماعی ٫ ی و فرهنگی ٱنان بر عزم ٫ اراده فردی ٫ اعتماد بر نفس ٫ ایمان و ارزش های معنوی و اخلاقی اتکا دارند و از ثبات و استواری در برابر حوادث برخوردار اند . فُرصت طلبی قدرت نفوذ بر حریم اندیشه و جهان بینی آنان را ندارد
انسان فُرصت طلب یا مطلب آشنا گذشته ازینکه بر مبنای منافع فردی اش در راه رسیدن به سر منزل آرزو ها و آرمان ها یش ارزش بخود و شخصیت خود نمیدهد و هر آن آماده فرود آوردن سر تواضع به پای این و آن است . در واقع اهانتی به شخض مقابل نیز بعمل میآورد
در حالیکه هر پایی آماده پذیرش سر تواضع هر فُرصت طلب نمیباشد و فُرصت طلبان را درصف فعال هر درگاهی فروریختن اشک تسلیم وجود ندارد
فُرصت طلبی ٫ مطلب آشنایی و یا ابن الوقتی از آن جاییکه یک بیماری روانی به مبنای چگونگی حوادث ی و اجتماعی است ٫ بنابران تاثیر ناگواری بر روند تحولات مثبت جامعه نیز بجای می گذارد و سبب ضعف و ناتوانی نهاد های گوناگون جامعه می گردد
هر اندازه ایکه در یک جامعه مخصوصا در تشکل یک نهاد٫ افراد فُرصت طلب و بیمار فزونی یابد ٫ روند تکامل به تندی می گراید و به نظم امور خلل وارد میکند . و منافع ملی فدای آرزو های شخصی ٫ فردی و ایدیالوژیک میگردد . چون افراد فُرصت طلب حایز جهان بینی ٫ ایمان ٫ اراده و عقیده ثابت نمی باشد . وابن الوقت یعنی فرزند وقت و زمان است
بنابران این افراد اگر امروز برای تحقق آرمان ها قول میدهد ٫ فردا به اساس منافع فردی ٫ قول شکنی میکند . و به اصطلاح امروز مترقی است و فردا مرتجع و یا امروز مرتجع است و فردا مترقی در واقع هیچ چیزی نیست
خرامیدن افراد فُرصت طلب در بین این نهاد و ٱن نهاد مانع شناخت آنان در زیر ماسک ها نمی گردد و روزی این حجاب دریده می شود و چهره اصلی آنان نمایان می گردد
اگر مردم شجاع و غیور کشور ما دیروز در زیر شعار های خیرخواهانه این فُرصت طلبان نیست و نابود گردیدند و امروز این نیرو ها بشکل دیگری چهره کشوده خون مردم ما را می بلعند ودر تغذیه ٱنان چهره های نوکر منش دیروز و فُرصت طلبان امروز بنابر خصلت ذاتی شان عمل کردند و میکنند
ازین جاست که فُرصت طلبی مزمن ترین و خطرناکترین بیماری روانی وی نه تنها بنیاد اخلاقی خودفُرصت طلب هارا خورد و خمیر میکند ٫ بلکه بر پیکر جامعه و روند کارکرد و میکانیزم آن نیز ضربه های وارد میآورد و روابط نیک هموطنی افراد را بر پایه زد وبند های غیر اخلاقی و غیر انسانی شیرازه بندی مینماید و ازین لحاظ هیچگاه وجه حمایوی ندارد 
اینک که بسوی امید ها و ساختمان زندگی آینده تلاش و تپش ها احساس میگردد ٫ نخستین گام درمسیرپیروزی ٫ شناخت و افشای چهره های فُرصت طلب و طرد آنان از بین توده های وطن پرست و میهن دوست بوده و نگذاریم این چهره های بدنام بار دیگر بپای قدرت دیگری آویخته و خنجر به قلب مردم مظلوم ما فرو برند

این هم شان نزول این فرقه در قرآن است که از سایت حوزه برداشت نمودم

شان نزول فرصت طلبی

در زمانی که توده های مردم به رسول خدا(ص) می‌گرویدند، برخی انسانها از حق‌جویی و صداقت‌گویی گریزان بودند و از همراهی جدی با مسلمانان پرهیز می‌کردند و چون در پی آن بودند که از هر شرایطی بهره جویند، چهره نفاق و ریا کاری به‌خود می‌گرفتند. ترس، طمع و قدرت طلبی انگیزه‌های روانی آنان در انتخاب این راه بود و برای رو پوش گذاشتن بر اعمال خویش با چرب زبانی از هر کس و ناکسی تعریف و تمجید می‌کردند تا از حمایت همه برخوردار باشند و به اصطلاح، دل همه را به دست آورده باشند. یکی از این اشخاص فردی بنام عبداللّه بن اُبی بن ابی سلول الخزرجی» بود. روزی او با جمعی از دوستانش به گروهی از اصحاب پیامبر(ص)مواجه شدند، ابتدا نزد ابوبکر رفت و دست او را گرفت و به گرمی فشرد. آنگاه گفت: سلام و درود بر صِدّیق قبیله بنی تمیم و یار و همراه نبّی در غار ثور و بخشنده اموال در را ه خدا. سپس به سراغ عمر رفت و گفت: سلام و درود به سرور قبیله بنی عدی و جدا کننده حق از باطل و فدا کننده جان و مال در راه رسول خدا و در پایان نزد حضرت امیر المؤمنین علی(ع) شتافت و گفت: مرحبا به پسر عموی رسول خدا(ص) عزیز بنی هاشم، یارِ همیشه همراه پیامبر(ص). آنگاه خطاب به همه کرد و گفت: ایمان ما به خدا و رسولش(ص) همانند ایمان شماست. تصدیق و همراهی شما با رسول خدا(ص) سر مشق ماست این رفتار به‌ظاهر گرم وصمیمی مایه اعجاب اصحاب پیامبر(ص) شد، سپس در مکانی خلوت به دوستانش گفت: شما شیوه مرا در مواجهه با مسلمانان دیدید، از من یاد بگیرید و آن را سرمشق خود قرار دهید، من با این رفتار، ضمن اینکه آنها را مسخره کردم، خودم را نیز در دل آنان جای دادم.

کار این شخص و همراهانش که بر اساس جهل و مرض روحی، صورت گرفته بودبه نتیجه نرسید، زیرا غافل از آن بودند که خداوند در کمین آنهاست و راز آنها را فاش و رسوایشان خواهد کرد، اصحاب که تصمیم داشتند در نزد پیامبر از این جماعت به نیکی یاد کنند،با وحی الهی مواجه شدندکه خداوند در شأن این گروه تبهکار نازل فرموده بود: و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنّا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزءُون»؛ و چون با مؤمنان رو به رو شوند، گویند: ایمان آورده‌ایم و چون با شیاطین و دوستان خویش تنها شوند، گویند: ما با شما هستیم، ما فقط ریشخند می‌کنیم». (سوره بقره، ایه‌14)‌

این هم روایتی تاریخی از این فرقه در صدر اسلام است

تأثیر فرصت طلبی در تاریخ صدر اسلام

رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت از آفتهای بزرگ هر نهضت است. وظیفه بزرگ رهبران اصلی اینست که راه نفوذ و رخنه اینگونه افراد را سد نمایند. هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینیش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است، اما همینکه به بار نشست و یا لااقل نشانه های بار دادن آشکار گشت و شکوفه های درخت هویدا شد، سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود.
روز بروز که از دشواریها کاسته می شود و موعد چیدن ثمر نزدیکتر می گردد، فرصت طلبان محکمتر و پر ر پای علم نهضت سینه می زنند تا آنجا که تدریجا انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بدر می کنند. فرصت طلبی تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد در دوره عثمان، فرصت طلبان جای شخصیتهای مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند، طریدها وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور، و اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند.

خداوند درسوره نساء: آیه 141 یکی از صفات منافقان را فرصت طلبی عنوان می کند و می فرماید: الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرِینَ نَصِیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»؛ منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار مى کشند و مراقب شما هستند اگر فتح و پیروزى نصیب شما گردد مى گویند آیا ما با شما نبودیم (پس ما نیز سهیم در افتخارات و غنائم هستیم!) و اگر بهره اى نصیب کافران گردد مى گویند آیا ما شما را تشویق به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مومنان نمى کردیم؟ (پس با شما سهیم خواهیم بود!) خداوند در میان شما در روز رستاخیز داورى مى کند و هرگز براى کافران نسبت به مؤمنان راه تسلطى قرار نداده است.

این آیه و آیات بعد قسمتى از صفات منافقان و اندیشه هاى پریشان آنها را بازگو میکند، و میگوید: منافقان کسانى هستند که همیشه میخواهند از هر پیش آمدى به نفع خود بهره بردارى کنند، اگر پیروزى نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده، میگویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمکهاى ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزى شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیتها و نتائج معنوى و مادى آن شریک و سهیمیم.
اما اگر بهره اى از این پیروزى نصیب دشمنان اسلام شود، فورا خود را به آنها نزدیک کرده، مراتب رضامندى خویش را به آنها اعلام میدارند و میگویند:" این ما بودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم بنا بر این ما هم در این پیروزیها سهمى داریم.

به این ترتیب این دسته با فرصت طلبى مخصوص خود میخواهند در صورت پیروزى مؤمنان در افتخارات و حتى در غنائم آنان شرکت جویند و منتى هم بر آنها بگذارند، و در صورت پیروزى کفار خوشحالند و با مصمم ساختن آنها در کفرشان و جاسوسى به نفع آنان، مقدمات این پیروزى را فراهم می سازند، گاهى" رفیق قافله" اند و گاهى" شریک " و عمرى را با این دودوزه بازى کردن میگذرانند!.
ولى قرآن سرانجام آنها را با یک جمله کوتاه بیان میکند و میگوید: بالآخره روزى فرا میرسد که پرده ها بالا میرود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته میشود، آرى " در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت میکند ".

چرا قرآن کریم میان انفاق و جهاد قبل از فتح مکه و انفاق و جهاد بعد از فتح مکه، و در حقیقت میان مؤمن منفق مجاهد قبل از فتح و مؤمن منفق مجاهد بعد از فتح فرق می گذارد: لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل، اولئک اعظم درجة من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا و کلا وعد الله الحسنی والله بما تعملون خبیر»؛ آنانکه پیش از فتح انفاق و جهاد کردند (با دیگران) همانند نیستند. آنان از نظر درجه بزرگترند از کسانی که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند. و خداوند به همه وعده نیکی داده و خداوند به آنچه می کنید آگاه است. (سوره حدید/ 10)

سر مطلب واضح است. پیش از فتح مکه هر چه بود دشواری و تحمل مشقت بود، ایمانها خالص تر و انفاقها و جهادها بی شائبه تر و از روحیه فرصت طلبی دورتر بود، بر خلاف انفاق و جهاد بعد از فتح که در آن حد از بی شائبگی نبود. همچنین قرآن در باره مجاهدین اولین می فرماید: بیست نفر شما برابر با دویست نفر از کافران است. ولی همینکه عناصر دیگر که هنوز روح اسلامی کاملا در آنها دمیده نشده بود و دقیقا مؤمن به اهداف انقلاب اسلامی نبودند وارد شدند - و در آن هنگام می شد اسلام را یک فرصت تلقی کرد - می گوید صد نفر شما با دویست نفر دشمن برابری می کند.
نهضت را اصلاح طلب آغاز می کند نه فرصت طلب، و همچنین آنرا اصلاح طلب مؤمن به اهداف نهضت می تواند ادامه دهد نه فرصت طلب که در پی منافع خویش است. به هر حال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان علی رغم تظاهرات فریبنده شان یکی از شرائط اصلی ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است

این هم نظر مرحوم آیت الله خمینی در باره فرصت طلبی است که قابل تامل است

فرصت‌طلبی یکی از آفات بزرگ انقلاب است و تحرک فرصت طلبان از خطراتی است که به شدت نهضت اسلامی را تهدید می‌کند. اگر بخواهیم از موانع انقلاب و گردنه‌‌های سخت آن عبور کنیم و این انقلاب الهی را در داخل ایران از زیان و آسیب‌‌رسانی‌های مختلف نجات دهیم تا به این وسیله زمینه‌ساز نقش آفرینی این حرکت رهایی بخش در جهان اسلام و جوامع بشری باشیم، باید با آفت خطرناک فرصت‌طلبی به خوبی مقابله کنیم و فرصت‌طلبان را از گروه‌های مخوف و موذی و مرموز بدانیم و با نفوذ و رخنه و ضربات مهلک آنان به شدت مبارزه کنیم.

فرصت طلبان - در قالب افراد و گروه‌ها - وقتی درخت انقلاب به بار نشست، فعال شدند و برای میوه‌چینی به تکاپو افتادند. آنان دنبال گرفتن سهم‌هایی به فعالیت افتادند که نداشتند و دست بر منافعی نهادند و بر دور سفره‌ای نشستند که هرگز حق آنان نبود، که تلاش ناداشته‌ را نه مزدی بود و نه وظیفه‌ای در برابر آنان برای انقلاب ایجاد می‌کرد.

فرصت‌طلبان فقط سهم نمی‌خواستند و تنها برای طمع و نفعی مادی تحرک نداشتند، که فراتر و خطرناکتر از آن، درصدد رخنه در انقلاب و ضربه‌زدن و ایجاد انحراف در آن بودند و این بسیار هراس‌انگیز بود و توجه و مراقبت ویژه‌ای را می‌طلبید که متاسفانه در همه مقاطع تاریخی از آن غفلت شد و در اثر این غفلت و ضعف، آنچه نباید می‌شد، شد!

سابقه آفت فرصت‌طلبی و فعالیت مخرب فرصت‌طلبان را در نهضت مشروطه می‌دانستیم و در عین حال هشیار نبودیم و ضربه خوردیم.

نهضت مشروطه را رهبران ایجاد کردند و به پیش بردند. لکن فرصت طلبان با ایجاد جنگ روانی و تبلیغات مسموم، شخصیت آنان را ترور فکری کردند و تا آنجا در این تحرک شیطانی توفیق حاصل کردند که فقیه مبارز آیت‌الله شهید شیخ فضل‌الله نوری را که از چهره‌های شاخص ت انقلابی و از رهبران اصلی نهضت مشروطه در مراحل اولیه بود و به دلیل انحراف این نهضت از مسیر خود و سقوط در دام بازیگران انگلیسی اصل مشروطه مشروعه را مطرح کرد، ‌از ملت جدا کردند و همین مردم مسلمانی که با دعوت و رهبری او در نهضت حضور پیدا کرده بودند در مقابل او قرار گرفتند و به دشنام و ناسزا و اهانت علیه او پرداختند و در فضای ضد به وجود آمده توسط استعمار خارجی و عوامل داخلی، پیکر این فقیه نستوه را به بالای دار کشیدند و در پای آن رقصیدند! (1)

در این حرکت ناجوانمردانه و خیانت آمیز، فرصت‌طلبان عناصر متمایل به غرب و انگلیس بودند که وقتی نهضت مشروطه توسط ت ایجاد شد و مراحل سخت را پشت سرگذاشت و آماده بهره‌وری گردید، به مصادره این جنبش پرداختند و همان مستبدان اولیه در چهره مشروطه‌خواه آمدند و بر ملت مسلط شدند! به تعبیر حضرت امام خمینی (ره): گویندگان و نویسندگان آنها کوشش کردند به اینکه ون را از دخالت در ت خارج کنند و ت را بدهند به فرنگ رفته‌ها و غرب‌زده‌ها و شرق‌زده‌ها، و کردند آنچه را کردند، یعنی اسم مشروطه بود و واقعیت استبداد (2) امام خمینی (ره) از شهادت آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری یاد می‌کند و از فقدان شخصیت‌هایی چون شهید آیت‌الله مدرس برای جلوگیری از آن وضعیت اسفبار تاسف می‌خورد. (3)

همین جریان فرصت‌طلب که برای میوه‌چینی از درخت نهضت‌های رهایی بخش اسلامی وارد صحنه می‌شوند و اگر توانستند با جنگ روانی و فضاسازی‌های مبتنی بر دورغ و نیرنگ و تهمت رهبران را از میدان خارج کنند به هدف خود می‌رسند و اگر نتوانستند، دست به ترور فیزیکی می‌زنند که البته این نوع ترور هم برای جلوگیری از آگاهی و تهاجم ملت به آنها با زمینه سازی‌های اولیه که همان ترور فکری و شخصیتی عالمان مبارز و مدافع دین و ملت است انجام می‌گیرد، در نهضت ملی ایران و قیام 30 تیر به رهبری مبارز و خستگی ناپذیر آیت‌الله کاشانی به صحنه آمدند و بسیار ماهرانه این عالم نستوه و طرفدارانش را از میدان خارج کرده و ثمره همه تلاش‌ها و مجاهدت‌‌هایش بر ضد استبداد و استعمار را به نفع خود مصادره کردند و همان مستبدان اولیه را دیگربار روی کار آوردند.

این عالم سخت‌کوش و انقلابی که در اثر رهبری‌های او و قیام مردم مسلمان، استبداد عقب‌نشینی کرد و پیروزی حاصل گردید، به مرور و توسط فعالیت‌‌های مخرب فرصت‌طلبان از دل و دیده مردم مسلمان افتاد و به طرز مظلومانه‌ای مورد هتک و بی‌حرمتی قرار گرفت.

حضرت امام خمینی (ره) درباره شخصیت این نستوه و جنگ روانی فرصت‌طلبان علیه او و تحقق هدف آنان در بریدن پیوند بین ت و مردم،‌ سخنان بسیار آگاهی‌بخشی دارند که در آنها می‌اندیشیم: ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم. آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود، مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگی‌شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می‌شناختم. در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی از منزل می‌خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع می‌شد، در نظر داشتند، اعلام می‌شد، این طور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک در میدان باشد لابد اسلام را در کار می‌آورد، این حتمی است و همین طور بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی. آن طور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند - و آن طور که من شنیدم - عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت‌الله!

و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد، من پا شدم و یکی از علمای تهران که الان هم هستند، و من جا دادم به ایشان - جا هم ندادند! - این جورا درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمی‌توانست بیرون بیاید، در یک اتاقی محبوس بود در منزلش، طوری که نمی‌توانست بیرون بیاید. (4)

در اوراق تاریخ معاصر ایران ثبت است که وقایع نهضت ملی و رهبری و مجاهدت‌های آیت‌الله کاشانی در هدایت و سازمان‌دهی به مردم مسلمان و حاصل نهایی آن که با پیروزی قیام 30 تیر همراه بود، به سرنوشتی همچون نهضت مشروطه دچار شد و در این دو نهضت، میوه و ثمره آن را همان مستبدان به ظاهر آزادیخواه چیدند و آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری و آیت‌الله کاشانی را در جامعه و در میان مردم هتک و منزوی ساختند!

اذناب همین فرصت طلبان، در انقلاب اسلامی ایران از لانه‌های خود بیرون آمدند و برای چیدن میوه‌های درخت نهضت - که ثمره مبارزات خونین ت و مردم بود - وارد صحنه شدند و با ایجاد بحران عمومی و فریب افکار مردم، علیه چهره‌های شاخص ت شدیدترین حملات را سامان دهی کردند، به گونه‌ای مرحله به مرحله اقشار مختلف مردم را فریفتند و در مقابل علمای نستوه و زجر کشیده قرار دادند، چنان که امام خمینی (ره) از این تحرکات به عنوان یک جریان مرموز و از قبل سازمان یافته یاد می‌کند و می‌فرماید:

یک جریانی از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در کار بود. مسئله اتفاقی نبود که افراد موثر را، افرادی که برای این ملت سرمایه بودند، یکی بعد از دیگری، یا شهید کردند و یا خواستند شهید کنند و خداوند حفظ کرد. این طور نبود که من باب اتفاق، یک کسی مرحوم مطهری را ترور کند، یا مرحوم مفتح را، یا آقای هاشمی را، یا آقای ‌ای را، یا مرحوم بهشتی را، یا این وزرایی که برای اسلام هر کدام ارزشمند بودند و آن وکلایی که متعهد و مفید بودند. مسئله، یک مسئله تنظیم شده بود و هست. مسئله‌ای بود که از اول که این انقلاب یک شکلی به خودش گرفت، از آن وقت شروع شد به این مسائل یک جریانی بود که باید افراد متعهد نباشد. آنها را از صحنه بیرون کنند و منعزل کنند از مردم. شایعه سازی کنند. (5)

حضرت امام خمینی (ره) هم در تحلیل ماهیت این جریان توضیحات مشروع و مکرر دارند (6) و هم به شدت نگران تداوم تحرکت این جریان در آینده می‌باشند. (7)

آنچه درباره آفت فرصت طلبی و تحرک فرصت طلبان برای بهره‌برداری از نهضت مشروطه و نهضت ملی و انقلاب اسلامی به آن پرداختیم، مربوط به افراد و جریان‌های خاصی است که از ابتدا و به طور پنهان و آشکار با حکومت دینی و رهبری ت در عناد و ستیز بوده و هستند. لکن آفت فرصت طلبی و فعالیت های مخرب فرصت طلبان دارای چهره‌ای دیگر نیز می‌باشد و این نیز بسیار خطرناک و آسیب رسان است. این جلوه از فرصت طلبی و این چهره از فرصت طلبان، در اردوگاه انقلاب و نظام خیمه زده است و در لباس دوست همان ضرباتی را بر پیکر اسلام و نهضت اسلامی وارد می‌کند که دشمن به گونه‌ای دیگر وارد می‌سازد. به این ترتیب که گروه اول فرصت طلبان، با ادعای آزادیخواهی و مشروطه طلبی و حفظ منافع ملی، به نهضت مشروطه و نهضت ملی و انقلاب اسلامی ضربه زدند و هرگز خود را حامی حکومت اسلامی و ت نمی‌دانستند، لکن گروه دوم فرصت طلبان با ادعای طرفداری از حکومت دینی و رهبری ت نفوذ کرده و ضربه‌ می‌زنند. اینان برای رسیدن به بهترین و مرغوبترین میوه و ثمرات درخت انقلاب اسلامی، از حربه مکر و نیرنگ و نفاق و دورویی بهره وافر می‌برند و برای گم کردن رد‌پای خود حتی با برخی از علما و ون - که متاسفانه به دام جناح گرایی و خط بازی گرفتار آمده‌اند و در مقابل جبهه علمای نستوه و انقلابی قرار گرفته‌اند - پیوند و همبستگی دارند!

این گروه از فرصت طلبان با همین دو روش کاربردی توانسته‌اند دروغ و تهمت و شایعه را تا دورترین مناطق کشور علیه چهره‌های شاخص ت که از علمای زجر کشیده و دارای پرونده‌های درخشان از علم و عمل و آزاداندیشی و نو‌آوری و مبارزه وقفه ناپذیر با استبداد و استعمار می‌باشند را تروج دهند و بار دیگر غربت و مظلومیتی همانند غربت و مظلومیت شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری، آیت‌الله کاشانی و شهید مظلوم آیت بهشتی را تکرار کنند.

غفلت و سطح اندیشی و خوش باوری‌ها و فقدان بینش‌های ی لازم باعث شده که این گروه از فرصت طلبان برای میوه چینی افزونتر از درخت تنومند و پر بار انقلاب اسلامی، دستیابی به اهرم‌های قدرت و ریاست را از اهداف مهم خود قرار داده و از هیچ کوشش مخرب و آلوده‌ای دریغ نورزند. آنچه در هر دوره از انتخابات و نیز در فعالیت‌های گوناگون در عرصه‌های ی به صورت دروغ‌های تاکتیکی! از این فرصت طلبان به طور مکرر ثبت شده است، نمونه‌ای روشن و نمایان از تحرکات تخریبی این افراد و گروه‌ها برای چنگ زدن به مناصب و مقامات می‌باشد. دروغ تاکتیکی، جلوه‌ای مهم از اخلاق ی غربی است که واضع آن ماکیاول می‌باشد. این جلوه از اخلاق ی خاص، تابع اصلی است که تحت عنوان هدف وسیله را توجیه می‌کند، هر رفتار ناشایست ضد دینی و ضد اخلاقی را برای رسیدن به اهداف ی از جمله دستیابی به اهرم‌های قدرت و حکومت، لازم و ضروری می‌داند!

امروز اگر بخواهیم انقلاب اسلامی همچنان در اوج عظمت باقی بماند و در داخل ایران و گستره جهان اسلام نورافشانی ‌کند و حتی در جوامع بشری درس آزادی و استقلال به ملت‌ها بدهد و معنویت زلال اسلامی را ترویج کند، باید با آفات و موانع راه مقابله‌ای دقیق، منطقی، همه جانبه و تاثیر گذار داشته باشیم و بی‌تردید فرصت طلبی در دو وجهه یاد شده بزرگترین آفت است و تحرک فرصت طلبان متصل به اردوگاه مخالف اسلام و حکومت دینی و نیز فرصت طلبان چند چهره و به ظاهر دوست و دلسوز در خیمه‌گاه انقلاب، بزرگترین مانع به شمار می‌رود.
پاورقی

1. یکی از ت‌های شیطانی مشروطه خواهان ضد مشروطه! که به شدت مخالف اسلام و ت بودند این بود که برای فریب افکار عمومی و موجه دادن افکار و اهداف خود، یک دادگاه به ظاهر شرعی تشکیل دادند و یک نما را که فراموسونر و غربگرا بود قاضی آن ساختند و با دست و قلم او حکم اعدام فقیه مظلوم شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری را صادر کردند!

2. صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ج 15، ص 328

3. همان منبع، ج ، ص 335

4. همان منبع، ص 248 و 259

5. همان منبع، ج 15، ص 23 و 25

6. مراجعه شود به صحیفه امام، ج ، صفحات 170 و 171، 174 و 175، 178

7. مراجعه شود به صحیفه امام، ج 15، ص 366 و 367 - حضرت امام خمینی (ره) در سخنان خویش از روز کار آمدن حکومتی در آینده که به ظاهر اسمی از اسلام دارد و خود را طرفدار نظام اسلامی می‌داند و در باطن نامعتقد به اسلام ناب محمدی (ص) و مخالف نظام ی و حکومتی آن می‌باشد، اظهار نگرانی می‌کند.

منابع کلی مقاله:

http://politicalworld.blogfa.com

http://www.junbesh.net

http://www.imam-khomeini.com

http://www.pajoohe.com

http://www.hawzah.net

http://www.tahoorkotob.com


پوپولیست کسی است که به طریقی خاص و با شعاری فراگیر علیه نخبگان یک جامعه قیام می‌کند. طریق وی معرفی خود به‌عنوان نماینده مردم واقعی است، کسی هم نمی‌پرسد نماینده؟کدام مردم؟آن مردم واقعی هستند؟،یعنی خود را نماینده اقلیتی یا بخشی از جامعه می‌داند و آن‌ها را مردم واقعی معرفی می‌کند و خود را به‌عنوان نماینده به آن مردم می‌چسباند و خود را صدای آن‌ها نشان می‌دهد و با این طریق هرکس را که طرفدار او باشد مردم واقعی و هرکس که نباشد را خائن به مردم و مملکت معرفی می‌کند.شعارش هم این است که حاکمان نخبه جامعه افرادی هستند و باید کشور را به دست مردم واقعی سپرد و با این حرف‌ها به پیشروی در مسیر ریشه زدن در قدرت ادامه می‌دهند و هر اقدام و تصمیم ی خویش را خواست ملت می‌نامند.

آن‌ها خود را نماینده مردم واقعی می‌خوانند و با نخبگان مشکل‌دارند ولی با مسئله نخبگی مشکلی ندارند آن‌وقتی که قرار باشد خود نخبه حساب شوند و به قدرت برسند و نخبه مردمی باشند برای اداره امور.

پوپولیست‌ها نخست کشوری را استعمار یا اشغال می‌کنند اما نه با توپ و تانک و جاسوس و.، قوانین را جابجا می‌کنند تا وابستگان خویش را مسئول کارها کنند، کمر به نابودی استقلال دستگاه قضایی می‌بندند یا آن‌ را فلج می‌کنند یا موازی‌سازی می‌کنند و بعد سراغ خارج کردن بانک مرکزی از استقلال می‌روند.

این‌ها همیشه مردم را از نخبگان سابق و عده‌ای موهوم می‌ترسانند و بعد از دشمن فرضی داخلی به سراغ دشمن خارجی می‌روند و دلایل ضعف و نشدن‌ها را دشمن خارجی معرفی می‌کنند.

طبقه اجتماعی خاص خویش را با مرید پروری ایجاد می‌کنند؛ سفره‌ها پهن می‌کنند و کاری می‌کنند تا طبقه‌ای اجتماعی و مردمی شکل بگیرد به آن سبک و سیاق که می‌خواهند و بعد برای آن‌ها قانون را به‌صورت تبعیضی اجرا می‌کنند. برای این طبقه اجتماعی ایجادشده رفاقت و برای بقیه قانون.

.رهبران پوپولیست دست به توجیه موقعیت می‌زنند و مردم هم به آن‌ها کمک می‌کنند، چون این فساد(رفیق‌بازی) از طرف ما» مردم واقعی رخ‌داده است و تدبیر این است که ما ساختار اجرایی و اداری باشیم تا در برابر آن‌ها» که دشمن داخلی همچون لیبرال‌ها و نخبگان و یا دشمن خارجی قرار بگیریم که مبادا روزی بر سر کار بازگردند. پس منت و توجیه اخلاقی هم فراهم شد برای فساد طبقه پوپولیست ها.ه فساد سامانمند، هرچند بدون برنامه و سیستم مشخص و رهبری، راهش باز می‌شود. لیبرال‌ها و نخبگان به مقابله با این وضع مبادرت می‌کنند اما معمولاً اشتباه می‌زنند! چرا؟ چون فقط و فقط دست به افشای فسادها می‌زنند ولی غافل‌اند که این افشاگری‌ها هیچ لطمه‌ای به آبروی پوپولیست وارد نمی‌کند.

 

این امید واهی است که لیبرال‌ها و نخبگان با افشای فساد بخواهند پوپولیست ها را نزد مردم بی‌آبرو کنند.

پس راه صحیح چیست؟

راه صحیح یک لیبرال در برابر پوپولیستها فقط افشایی فسادها نیست، بلکه بایستی در کنار نشان دادن این فسادها نشان دهد که فساد آن‌ها اثری درازمدت و جمعی دارد و نشان دهد که خروج از ساختارهای دموکراتیک ی منجر به دیکتاتوری می‌شود، وجود یک دستگاه اداری ناکارآمد سرعت پیشرفت را کاهش می‌دهد و افول سیستم را منجر می‌شود و این غروب حاکمیت قانون است که به مردم صدمه میزند خواه مردم واقعی خواه مردم غیرواقعی و اصیل!

پوپولیستی که شعارش این است که مردم واقعی و اصیل لایق حمایت و حکمرانی‌اند و من نماینده ایشانم به سه طریق جلوه می‌کند:

الف) کشور را و ساختار ی را تغییر می‌دهد

ب)طبقه‌ای اجتماعی به وجودمی آورند که حامی آن‌ها هستند.

ج) سرکوب نظام‌مند جامعه مدنی.

تا اینجا دو مورد اول رفتاری یک پوپولیست بررسی شد. مسئله بعدی رفتار پوپولیست در برابر سازمان‌های مردم‌نهاد است. معمولاً پوپولیست ها با سازمان‌های مردم‌نهاد رفتاری درشت انجام می‌دهند و به‌صورت هوشمندانه نیز گاهی آن‌ها را دچار انحراف(با محدودیت‌های قانونی یا اعمال‌نفوذ یا ورود اشخاص مجهول‌الهویه به این نهادها) و تزاحم( چند سازمان مردم‌نهاد با موضوع کودکان کار در ایران می‌شناسید؟) و ابتذال(دور کردن و دستمالی کردن کارکرد این سازمان‌ها به این شکل که شما با دیدن تبلیغ این سازمان‌ها بگویید آه بازهم این‌ها که هیچ کاری نمی‌کنند جز گل‌وبلبل بازی) می‌کنند. حال سؤال این است که پوپولیست چه خصومتی با سازمان مردم‌نهاد دارد؟ جواب واضح است.

چون سازمان‌های مردم‌نهاد ادعای پوپولیست مبنی بر نماینده مردم بودن را زیر سؤال می‌برند و از طرفی این سازمان‌ها در افزایش سطح آگاهی مردم بسیار مؤثر هستند. پس یا برخورد درشت با این‌ها می‌شود و تعطیل می‌شوند و یا این‌قدر سازمان‌های مردم‌نهاد را پروبال می‌دهد که ذیل تعریف نمایندگی خویش از مردم قرار بگیرند نه اینکه سازمان مردم‌نهاد نماینده مردم باشند و این سازمان‌ها را واسطه بین خود و مردم می‌کند یا با قوانین سخت و یا مزاحم و ابتذال آن‌ها، این سازمان‌ها را از انتفاع بی اندازد.

 


 

این مجموعه‌ای از مهم‌ترین اقدامات یک پوپولیست در عرصه ی و اجتماعی است و شما با تطبیق این ویژگی‌ها می‌توانید یک رهبر ی پوپولیست را از بقیه تشخیص دهید. ضمناً لیبرال‌ها در نقطه مقابل پوپولیست‌ها قرار می‌گیرند چون پوپولیست ها چپ‌هایی هستند با نشانی بدون سبیل و کلاه و . .


 

پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر تمداران می توانند به اهداف و خواسته های ی، حزبی و گروهی نائل شوند. در برخی اوقات اقدامات پوپولیستی که از سوی مجریان یک کشور انجام می شود در قالب اقدامات عوام فریبانه قلمداد می شود و گروه ها و احزاب رقیب تلاش می کنند با تبلیغات گسترده و استفاده از رسانه به اینگونه اقدامات در راستای تخریب چهره مجریان امر، دامن بزنند.
به نظر می رسد در نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت ‌های نهم و دهم که محمود ریاست آن را برعهده داشت، بیشترین هجمه را از موضوع پوپولیسم گرایی» تجربه کرده است. رفتار دولت در قالب حضور در اقصی نقاط کشور در قالب سفرهای استانی و در بین مردم، ساده سخن گفتن با مردم، طرح مسکن مهر، پرداخت یارانه و اقداماتی از این قبیل، همواره با واکنش رسانه ها و احزاب رقیب روبرو می شد و متهم ردیف اول، محمود همواره به عنوان فردی پوپولیسم، عوام فریب و گداپرور معرفی می شد. ولی اکنون وقتی رفتار دولتمردان دولت یازدهم به خصوص شخص » را با مردم مشاهده می کنیم، متوجه می شویم، علی رغم انتقادهای گسترده ای که از حتی از سوی دولتمردان کنونی می شد، پوپولیسم تبدیل به یک ت دائمی شده است. حضور در شیرخوارگاه، تماشای فوتبال تیم ملی در جام جهانی در منزل توسط رییس جمهور، سفرهای استانی، تخصیص سبد کالا از جمله اقداماتی است که با انتشار آن در رسانه ها مجریان دولت یازدهم تلاش می کنند تا پیوند خود با مردم را نشان دهند این در حالیست که، اینان همان کسانی هستند که از چنین اقدامات محمود » به شدت انتقاد می کردند.
اکنون به دو نگاه متفاوت درباره پوپولیست در ایران می پردازیم:
شهریار زر‌شناس، مؤلف و مدرس فلسفه غرب درباره دولت پوپولیست چنین می گوید: اساساً دولت پوپولیستی یک مفهوم گنگ و تعریف نشده در ادبیات ی است و به عنوان ناسزا و فحش به کار می‌رود. لیبرال‌ها وقتی از یک نظام به دلیل حضور مردمی خوششان نیابد این انگ را به کار می‌برند. آن‌ها می‌خواهند بگویند هر نوع گرایش مردم به سمت رهبران انقلابی و حمایت مردم از آن‌ها و همنوایی رهبران با آن‌ها، نشان دهنده عوام فریبی است و این را تحت عنوان پوپولیسم مطرح می‌کنند. ذات لیبرالیسم چون با انقلاب مغایرت دارد و نمی‌تواند اندیشه انقلابی را بپذیرد. به این دلیل هر حرکت مردمی و انقلابی را به عنوان مردم فریبی و عوام فریبی تخطئه می‌کنند».
اما در این میان محمود سریع القلم، استاد علوم ی دانشگاه شهیدبهشتی نظرات تامل برانگیزی درباره پوپولیسم می گوید: پوپوليسم يعني اينكه مردم پول اندكي بگيرند و براي يك ماه راضي باشند. افراد پوپوليستي با اين كار امتياز سياسي مي‌گيرند و هيچ كس هم نمي‌پرسد كه آيا اين كار منطقي است يا خير. يعني به جاي اصلاح فضاي كسب و كار و نظام مالياتي و برقراري روابط معقول بين‌المللي به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقه‌مندند، تن مي‌دهد. نتيجه هم مصايب فراواني براي جامعه است».
با مقایسه این دو نگاه درباره پوپولیسم و اینکه اصولا چه دولتی را یا چه کسی را می توان پوپولیست خواند، می توان گفت بسته به نگاه های جریانی و حزبی و اینکه چه کسی در چه شرایطی سخن می گوید می تواند تعریف پوپولیست خوب یا بد باشد. بدین معنی که نمی توان حکم قطعی درباره خوب یا بد بودن پوپولیست ارائه داد.
در جمهوری اسلامی نمی توان تعریف غربی از پوپولیست را پذیرفت. اگر منظور از پوپوليسم، مردم‌باوري و توجه به خواست‌هاي اساسي مردم و نزديکي مردم و مسئولين و حضور آنها در متن زندگي و آشنايي با مشکلات آنها از نزديک و توجه و اهتمام به حل اين مشکلات باشد، پوپوليسم معناي منفي ندارد و چنين اموري هر چند با عنوان پوپوليسم، اموري پسنديده و شايسته است که به نظر می رسد در جمهوری اسلامی ایران اینچنین باشد. در حالیکه تعریف غربی ـ هربرت شیلر ـ از پوپولیسم می گوید: عامه مردم افرادي ناآگاه، منفعل و ضعيف هستند».
پیوند ناگسستنی مردم و مسئولین در جمهوری اسلامی ایران بدین علت که ماهیت انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی بوده است باعث شده تفاسیر روابط بین مردم و مسئولین از سوی دانشمندان غربی یا اساتید غرب زده به گونه ای باشد که در قالب تعریف رفتار پوپولیستی» آن هم  به عنوان یک اقدام منفی تلقی شود. در حالیکه رابطه بین مردم با مسئولین در جمهوری اسلامی ایران، در قالب ارباب ـ رعیت»، حکومت کنندگان ـ حکومت شوندگان» نیست بلکه در قالب رابطه امام – امت»، خدمتگزار» و تعابیر از این قبیل می باشد.
پس می توان گفت، صرف حضور ملت در جریان های ی، اجتماعی و فرهنگی را نمی توان به عنوان پوپولیسم گرایی بد» تعبیر کرد. اینکه بگوییم با قاطعیت پوپولیسم خوب یا بد است، امری اشتباه است. اگر رفتارهای پوپولیستی صرفا نمایشی باشد، چیزی که در کره شمالی می توان مشاهده کرد، قدر مسلم نمی توان گفت پوپولیست خوب است ولی اگر نشأت گرفته از ماهیت نظام و مردمی بودن حکومت باشد امری پسندیده و مطلوب است.


میثم ی

 


انتخابات در طول انقلاب اسلامي بعنوان مظهر و تجلي گاه ظهور مردم در تعيين سرنوشت خويشتن است  ، كه حضور آگاهانه  مردم در صحنه سياسي و اجتماعي قطعا تأثير شگرفي در زندگي مردم را مي تواند برجاي گذاشته و آثار منفي و مثبت آن قطعا در تمام عرصه هاي زندگي آيندگان هم بي تاثير نخواهد بود .

انتخابات عرصه مقايسه ، سوابق سياسي ، اجتماعي ، دانش ،  اهداف و  برنامه هاي نامزدهايي است كه بنوعي قصد دارند با اعتماد سازي ، راي مردم را اخذ و به خواسته هايشان جامه عمل بپوشانند .  طبيعي است كه عملي شدن  برنامه ها و شعارها ي نامزدها بستگي به ويژگي هاي خاصي دارد كه نامزدهاي مورد نظر از آن برخوردارند و تشخيص اين امر مهمترين وظيفه موكلاني است كه مي خواهند افرادي را براي 4 سال، نه  بعنوان وكيل يك شهر و منطقه ، بلكه بعنوان وكيل ملت ايران در مجلس شوراي اسلامي  انتخاب كنند .

همانطور كه توجه به فرمايشات حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري که فرمودند :  مجلس شوراي اسلامي »مرکز همه قانونها و قدرت ها است و »مجلس شوراي اسلامي ، حساس ترين بعدي است که نظام اسلامي ايران از آن به سمت هدفهاي خود عبور مي کند اهميت و قداست مجلس و ضرورت دقت مردم در انتخاب نامزد سالم را مضاعف مي سازد.

در اين راستا مقام معظم رهبري  مهم ترين شرايط يك نماينده را داشتن 4 شرط  متديّن، کارآمد، دلسوز و شجاع دانسته و مي فرمايد : اگر اين چهار شرط در نماينده اي جمع شد، همان کاري را که شما آرزو و توقّع داريد، انجام خواهد داد. نماينده بايد متديّن باشد. بي ديني و بي تقوايي چيز بدي است؛ هرجا باشد، انسان را آسيب پذير مي کند. اگر در جاي حسّاس باشد، آسيب پذيري آن بسيار گران تمام خواهد شد. نماينده بايد کارآمد هم باشد. بعضي ها متديّن هستند، اما از آن ها کاري ساخته نيست. بايد به گونه اي باشند که بتوانند وظايفي را که بر عهده شان قرار دارد، انجام دهند. سوم اين که دلسوز مردم ( بخصوص طبقات محروم ) باشد و براي آن ها کار و فکر کند. من در انتخاباتِ دوره ي قبل گفتم نامزدهاي انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال اين ها نکنند. اگر کسي وامدار دستگاه ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، ديگر نمي تواند براي مردم دلسوزي کند. پس دلسوزي هم يک شرط بزرگ است. شرط چهارم اين است که نماينده ي مردم بايد شجاع باشد. اين ملت، ملت شجاع و آزاده اي است؛ ملتي است که تهديد قدرتهاي متکبّر جهاني او را به عقب نمي نشاند؛ بنابراين نماينده ي او هم بايد شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذيرش حرف حق.(1)

غير از موارد فوق قطعا يك نامزد انتخاباتي بايد حداقل شرايط ذيل را هم داشته باشد تا بتواند به وظيفه سنگين خود عمل نمايد .

- اصالت خانوادگي ، مردمي و ساده زيست بودن و دوري از زندگي تجملاتي از مشخصه بارز يك نامزد است كه حتما بايد مورد توجه منتخبين قرار گيرد .

- صداقت و پرهيز از دروغگويي و دادن وعده هاي غير عملي به مردم 

- شناخت كامل و اشرافيت به مسايل و مشكلات مبتلابه مردم جامعه .

- زجر كشيده و درد مند بودن و آشنايي با نحوه زندگي اکثريت مردم

- شجاعت از مهمترين و اصلي ترين مشخصه هاي يك نامزد انتخاباتي است كه اگر چنين نباشد قطعا در دفاع از حقوق مردم و مطالبات بحق آنها موفق نخواهد بود .

- داشتن سوابق كاري روشن و شفاف و آشنا به مسايل مختلف فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي جامعه و همچنين مسايل اداري بر اساس تجربيات. 

- داشتن قدرت تجزيه و تحليل مسايل كه بتواند تصميمات صحيحي را اتخاذ نمايد .

- قدرت نفوذ و شخصيت فردي و يا قدرت نفوذ كلام و همچنين توانايي ايجاد ارتباطات اجتماعي ، سياسي در سطح منطقه و فراتر از منطقه

-  داشتن تخصص  و بهره مندي از آن در كميسيون هاي مرتبط.

- داشتن برنامه و علاقمند به خرد جمعي و بهره مندي از ديدگاه عمومي مردم .

- عمل گرا بودن به تمام اهداف و برنامه هاي اعلام شده 

- سلامت و پاكدامني  در مورد مسايل مالي و اخلاقي .

- دين داري ، تقوا و پرهيزگاري و الگو بودن به لحاظ شخصيتي ، اخلاقي ، پايبندي عملي  به اصول انقلاب و ولايت مطلقه فقيه

- امانت داري ، عدالت محوري ، داشتن نظم و انضباط در كليه امور .

-  – داشتن روحيه صداقت ، صراحت در عين پايبندي به اصول انساني و اخلاقي

- داشتن سوابق سياسي ، اجتماعي شفاف و غير شناور 

- داشتن روحيه  انتقاد پذيري ، انعطاف پذيري ، مبارزه با فساد و توانايي تحقيق و تفحص از تخلفات احتمالي بخصوص (مراکز اقتصادي) و غرق نشدن خود و بستگانشان در مفاسد اقتصادي و رانتي 

- تعقل گرايي ، اعتدال گرايي ، دانايي ، کرامت و سلوک نفس

- توانايي در ايجاد وحدت ، همدلي و وفاق شهرستان هاي حوزه انتخابيه و دوري از ايجاد هر گونه اختلافات قومي، قبيله اي 

- توانايي تعامل با رسانه ها و بيان فعاليت هاي خود در رسانه ها ، گروه ها و انجمن هاي صنفي و مدني 

- داشتن ادب و برخورد مودبانه و روحيه جذب  شهروندان و رعايت حقوق تمام مردم منطقه حتي كساني كه به وي راي نداده اند .

- كارآمدي و  توانايي ارايه طرح هاي توسعه محلي و ملي 

- آشنايي به حقوق اساسي و تلاش و فهم در تصويب قوانين مترقي و حذف قوانين زايد و ضعيف توانايي نظارت بر حسن اجراي قوانين.

- داشتن صبر ، حوصله ، متانت ، تواضع و فروتني و روحيه تعامل و انصاف در قضاوت و خارج نشدن از دايره انصاف و م با نخبگان در تصميم گيري هاي كلان و خرد و همچنين جلسات مكرر با مردم 

____---------------

1) بيانات مقام معظم رهبري در نمازجمعه 82/11/24

 

برگرفته از  آوای ماکو 
http://avayemaku.ir/culture/67-%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3.html


قانون اساسی چند اصل دارد

قانون اساسی چند اصل دارد

در این مقاله به شرح مختصر تمام 177 اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است این 177 اصل در قالب 14 فصل متفاوت بیان شده اند که در ادامه با هم می خوانیم

فصل اول: اصول کلی

۱ اصل اول: نوع حکومت

۲ اصل دوم: پایه های ایمانی جمهوری اسلامی

۳ اصل سوم: وظایف اولیه دولت

۴ اصل چهارم: محوریت موازین اسلامی

۵ اصل پنجم: ولایت فقیه

۶ اصل ششم: اتکاء به آراء عمومی

۷ اصل هفتم: شوراها

۸ اصل هشتم: امر به معروف و نهی از منکر

۹ اصل نهم: محدوده آزادی

۱۰ اصل دهم: خانواده

۱۱ اصل یازهم وحدت مسلمانان

۱۲ اصل دوازدهم: دین رسمی ایران

۱۳ اصل سیزدهم: اقلیت های دینی

۱۴ اصل چهاردهم: نحوه رفتار با غیر مسلمانان

 

فصل دوم: زبان - خط - تاریخ و پرچم رسمی کشور

۱۵ اصل پانزدهم: زبان و خط رسمی

۱۶ اصل شانزدهم: تدریس زبان عربی

۱۷ اصل هفدهم: تاریخ رسمی کشور

۱۸ اصل هجدهم: پرچم

 

فصل سوم: حقوق ملت

۱۹ اصل نوزدهم: برابری قومی

۲۰ اصل بیستم: حمایت قانون از همه افراد

۲۱ اصل بیست و یکم: حقوق ن

۲۲ اصل بیست و دوم: تساوی مصونیت

۲۳ اصل بیست و چهارم: منع تفتیش عقاید

۲۴ اصل بیست و چهارم: نشریات و مطبوعات

۲۵ اصل بیست و پنجم: ممنوعیت تجسس و.

۲۶ اصل بیست و ششم: احزاب

۲۷ اصل بیست و هفتم: اجتماعات و راهپیمایی ها

۲۸ اصل بیست و هشتم اشتغال

۲۹ اصل بیست و نهم: تاءمبن اجتماعی عمومی

۳۰ اصل سی ام: آموزش پرورش رایگان

۳۱ اصل سی و یکم: مسکن

۳۲ اصل سی و دوم: نحوه دستگیری و بازداشت

۳۳ اصل سی و سوم: آزادی در انتخاب محل اقامت

۳۴ اصل سی و چهارم: دادخواهی

۳۵ اصل سی و پنجم: حق انتخاب وکیل

۳۶ اصل سی و ششم: مجازات

۳۷ اصل سی و هفتم: برائت

۳۸ اصل سی و هشتم: منع شکنجه

۳۹ اصل سی و نهم: ممنوعیت هتک حرمت

۴۰ اصل چهلم: حق افراد و جامعه

۴۱ اصل چهل و یکم: تابعیت ایران برای ایرانیان

۴۲ اصل چهل و دوم: تابعیت ایران برای اتباع خارجه

 

فصل چهارم: اقتصاد و امور مالی

۴۳ اصل چهل و سوم: ضوابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران

۴۴ اصل چهل و چهارم: نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران

۴۵ اصل چهل و پنجم: انفال و ثروتهای عمومی

۴۶ اصل چهل و ششم: کسب و کار

۴۷ اصل چهل و هفتم: مالکیت شخصی

۴۸ اصل چهل و هشتم: عدم تبعیض در توزیع امکانات و سرمایه ها

۴۹ اصل چهل و نهم: ثروتهای .

۵۰ اصل پنجاهم: حفاظت محیط زیست

۵۱ اصل پنجاه و یکم: مالیات

۵۲ اصل پنجاه و دوم: تهیه بودجه کشور

۵۳ اصل پنجاه و سوم: دریافتها و پرداختهای دولت

۵۴ اصل پنجاه و چهارم: دیوان محاسبات

۵۵ اصل پنجاه و پنجم: وظایف دیوان محاسبات

 

فصل پنجم: حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن

۵۶ اصل پنجاه و ششم: حاکمیت از آن خداست

۵۷ اصل پنجاه و هفتم: قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران

۵۸ اصل پنجاه و هشتم: اعمال قوه مقننه

۵۹ اصل پنجاه و نهم: همه پرسی

۶۰ اصل شصتم: اعمال قوه مجریه

۶۱ اصل شصت و یکم: اعمال قوه قضائیه

 

فصل ششم: قوه مقننه

۶۲ اصل شصت و دوم: مجلس شورای اسلامی

۶۳ اصل شصت و سوم: دوره نمایندگی

۶۴ اصل شصت و چهارم: عده نمایندگان

۶۵ اصل شصت و پنجم: جلسات مجلس شورای اسلامی

۶۶ اصل شصت و ششم: انتخاب رئیس و.

۶۷ اصل شصت و هفتم: سوگند نمایندگان مجلس

۶۸ اصل شصت و هشتم: توقف انتخابات

۶۹ اصل شصت و نهم: علنی بودن مذاکرات مجلس

۷۰ اصل هفتادم: نحوه حضور رئیس جمهور و. در مجلس

۷۱ اصل هفتادو یکم: وضع قانون

۷۲ اصل هفتاد و دوم: محوریت قانون اساسی و مذهب رسمی کشور

۷۳ اصل هفتاد و سوم: شرح و تفسیر قوانین عادی

۷۴ اصل هفتاد و چهارم: لوایح قانونی

۷۵ اصل هفتاد و پنجم: طرحهای قانونی

۷۶ اصل هفتاد و ششم: تحقیق و تفحص

۷۷ اصل هفتاد و هفتم: عهدنامه ها و.

۷۸ اصل هفتاد و هشتم: ممنوعیت تغییر در خطوط مرزی

۷۹ اصل هفتاد و نهم: ممنوعیت برقراری حکومت نظامی

۸۰ اصل هشتادم: وام

۸۱ اصل هشتاد و یکم: ممنوعیت امتیاز به خارجیان

۸۲ اصل هشتاد و دوم: ممنوعیت استخدام کارشناسان خارجی

۸۳ اصل هشتاد و سوم: نفایس ملی

۸۴ اصل هشتاد و چهارم: مسئول بودن در برابر ملت

۸۵ اصل هشتاد و پنجم: قائم به شخص بودن سمت نمایندگی

۸۶ اصل هشتاد و ششم: آزادی کامل نمایندگان در مقام ایفای وظایف نمایندگی

۸۷ اصل هشتاد و هفتم: رأی اعتماد

۸۸ اصل هشتاد و هشتم: نحوه سوال از رئیس جمهور و وزراء

۸۹ اصل هشتاد و نهم: نحوه استیضاح وزیران و رییس جمهور

۹۰ اصل نودم: شکایت از طرز کار قوای سه گانه

۹۱ اصل نود و یکم: شورای نگهبان

۹۲ اصل نود و دوم: اعضای شورای نگهبان

۹۳ اصل نود و سوم: اعتبار قانونی مجلس

۹۴ اصل نود و چهارم: بررسی مصوبات مجلس توسط شورای نگبان

۹۵ اصل نود و پنجم: تمدید وقت رسیدگی به مصوبات مجلس

۹۶ اصل نود و ششم: تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس با

۹۷ اصل نود و هفتم: حضور شورای نگهبان در مجلس

۹۸ اصل نود و هشتم: تفسیر قانون اساسی

۹۹ اصل نود و نهم: نظارت شورای نگهبان بر انتخاباتها

 

فصل هفتم: شوراها

۱۰۰ اصل یکصدم: شوراها

۱۰۱ اصل یکصد و یکم: شورای عالی استانها

۱۰۲ اصل یکصدو دوم: طرح های شوراها

۱۰۳ اصل یکصدو سوم: اام رعایت تصمیمات شوراها

۱۰۴ اصل یکصدو چهارم: شوراهای صنفی

۱۰۵ اصل یکصدو نجم: تصمیمات شوراها

۱۰۶ اصل یکصدو ششم: انحلال شوراها

 

فصل هشتم: رهبر یا شورای رهبری

۱۰۷ اصل یکصدو هفتم: خبرگان رهبر

۱۰۸ اصل یکصدو هشتم: تعداد و شرایط خبرگان

۱۰۹ اصل یکصدو نهم: شرایط و صفات رهبر

۱۱۰ اصل یکصدو دهم: وظایف و اختیرات رهبر

۱۱۱ اصل یکصدو یازدهم: برکناری رهبر

۱۱۲ اصل یکصدو دوازدهم: مجمع تشخیص مصلحت نظام

 

فصل نهم: قوه مجریه

۱۱۳ اصل یکصدو سیزدهم: ریاست جمهوری

۱۱۴ اصل یکصدو چهاردهم: مدت زمان ریاست جمهوری

۱۱۵ اصل یکصدو پانزدهم : شرایط نامزد ریاست جمهوری

۱۱۶ اصل یکصدو شانزدهم: شرایط نامزد ریاست جمهوری

۱۱۷ اصل یکصدو هفدهم: شرط اکثریت مطلق آراء

۱۱۸ اصل یکصدو هجدهم: نظارت بر انتخابات

۱۱۹ اصل یکصدو نوزدهم: انتخاب رئیس جمهور جدید

۱۲۰ اصل یکصدو بیستم: تأخیر در انتخابات

۱۲۱ اصل یکصد و بیست یکم: سوگند رییس جمهور

۱۲۲ اصل یکصدو بیست و دوم: مسئول در برابر ملت رهبر و مجلس

۱۲۳ اصل یکصدو بیست سوم: ابلاغ مصوبات مجلس

۱۲۴ اصل یکصدو بیست چهارم: معاونان رئیس جمهور

۱۲۵ اصل یکصدو بیست پنجم: قراردها و توافق نامه های بین المللی

۱۲۶ اصل یکصدو بیست ششم: برنامه و بودجه

۱۲۷ اصل یکصدو بیست هفتم: نمایندگان ویژه

۱۲۸ اصل یکصدو بیست هشتم: سفیران

۱۲۹ اصل یکصدو بیست نهم: نشانهای دولتی

۱۳۰ اصل یکصدو سی ام استعفای رییس جمهور

۱۳۱ اصل یکصدو سی و یکم: جانشین رئیس جمهور

۱۳۲ اصل یکصدو سی و دوم: ممنوعیت استیضاح و .

۱۳۳ اصل یکصدو سی و سوم: تعیین وزراء

۱۳۴ اصل یکصدو سی و چهارم: ریاست هیئت وزیران

۱۳۵ اصل یکصدو سی و پنجم: استعفای هیئت وزیران و.

۱۳۶ اصل یکصدو سی و ششم: عزل وزراء

۱۳۷ اصل یکصدو سی و هفتم: مسئولیت وزیران

۱۳۸ اصل یکصدو سی و هشتم: وضع تصویب نامه و آئین نامه

۱۳۹ اصل یکصدو سی و نهم: صلح دعاوی

۱۴۰ اصل یکصدو چهلم : رسیدگی به اتهام رئیس جمهور و

۱۴۱ اصل یکصدو چهل و یکم: محدودیت شغلی

۱۴۲ اصل یکصدو چهل و دوم: دارایی مسئولین

۱۴۳ اصل یکصدو چهل و سوم: وظیفه ارتش

۱۴۴ اصل یکصدو چهل و چهارم چگونه بودن ارتش

۱۴۵ اصل یکصدو چهل و پنجم: ممنوعیت عضویت خارجی در ارتش

۱۴۶ اصل یکصدو چهل و ششم: ممنوعیت پایگاه نظامی خارجی

۱۴۷ اصل یکصدو چهل و هفتم: ارتش در زمان صلح

۱۴۸ اصل یکصدو چهل و هشتم: ممنوعیت بهره برداری شخصی از امکانات ارتش

۱۴۹ اصل یکصدو چهل و نهم: ترفیع و سلب درجه نظامیان

۱۵۰ اصل یکصدو پنجاهم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۱۵۱ اصل یکصدو پنجاه و یکم: آموزش نظامی همگانی

 

فصل دهم: یت خارجی

۱۵۲ اصل یکصدو پنجاه و دوم: نفی سلطه جویی و سلطه پذیری

۱۵۳ اصل یکصدو پنجاه و سوم: ممنوعیت قرارداد سلطه طلبانه

۱۵۴ اصل یکصدو پنجاه و چهارم: حمایت از مستضعفین

۱۵۵ اصل یکصدو پنجاه و پنجم: پناهندگی ی

 

فصل یازدهم: قوه قضائیه

۱۵۶ اصل یکصدو پنجاه و شش: وظایف قوه قضاییه

۱۵۷ اصل یکصدو پنجاه و هفت: رئیس قوه قضائیه

۱۵۸ اصل یکصدو پنجاه و هشت: وظایف رئیس قوه قضائیه

۱۵۹ اصل یکصدو پنجاه و نه: دادگستری

۱۶۰ اصل یکصدو شصت: وزیر دادگستری

۱۶۱ اصل یکصدو شصت و یکم: دیوان عالی کشور

۱۶۲ اصل یکصدو شصت و دوم: رئیس دیوانعالی کشور

۱۶۳ اصل یکصدو شصت و سوم: صفات و شرائط قاضی

۱۶۴ اصل یکصدو شصت و چهارم: خدمت قاضی

۱۶۵ اصل یکصدو شصت و پنجم: علنی بودن محاکمات

۱۶۶ اصل یکصدو شصت و ششم: احکام دادگاهها

۱۶۷ اصل یکصدو شصت و هفتم: ممنوعیت امتناع از صدور حکم

۱۶۸ اصل یکصدو شصت و هشتم: جرائم ی و مطبوعاتی

۱۶۹ اصل یکصدو شصت و نهم: محوریت زمان وضع قانون

۱۷۰ اصل یکصدو هفتادم: آئین نامه های مغایر با قانون

۱۷۱ اصل یکصدو هفتادو یکم: اشتباه قاضی

۱۷۲ اصل یکصدو هفتادو دوم: دادسرای نظامی

۱۷۳ اصل یکصدو هفتادو سوم: دیوان عدالت اداری

۱۷۴ اصل یکصدو هفتادو چهارم: سازمان بازرسی کل کشور

 

فصل دوازدهم: صدا و سیما

۱۷۵ اصل یکصدو هفتاد و پنجم: صدا و سیما

 

فصل سیزدهم: شورای عالی امنیت ملی

۱۷۶ اصل یکصدو هفتاد و ششم: شورای عالی امنیت ملی

 

فصل چهاردهم: بازنگری در قانون اساسی

۱۷۷ اصل یکصدو هفتادو هفتم: بازنگری در قانون اساسی

منبع: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران


 

نام: حجت‌الاسلام علی

نام خانوادگی: ارومیان

نام پدر : اسماعیل

تاریخ تولد: ۱۳۱۱

محل تولد: مراغه

 

1

 

سال انتخاب: ۱۳۵۹ / انتخاب در مرحله دوم انتخابات

تعداد آرای کسب‌شده: ۱۶۷۶۸ و با کسب ۶۸٫۵ دهم درصد

میزان کل آرای مردم در انتخابات: ۲۴۴۶۸ رای

سابقه نمایندگی مجلس: اولین نماینده مردم مراغه و عجب شیر در مجلس

 

2

 

سال انتخاب: ۲۷/۲/۱۳۶۳ / انتخاب در مرحله دوم انتخابات

تعداد آرای کسب‌شده: ۲۱۵۶۷  و با کسب ۵۳٫۲ دهم درصد

میزان کل آرای مردم در انتخابات: ۴۰۵۴۷ رای

سابقه نمایندگی مجلس: دور اول مجلس شورای اسلامی

 

 

 


 

ستاد انتخابات کشور برنامه زمان‌بندی برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را منتشر کرد.

به گزارش گروه ی خبرگزاری آنا از وزارت کشور، ستاد انتخابات کشور برنامه زمان‌بندی برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را منتشر کرد که به شرح ذیل است.

۹۸/۳/۱۰ تا ۹۸/۳/۱۶: مهلت استعفای داوطلبان مشمول ماده ۲۹ قانون انتخابات

۹۸/۹/۱۰ تا ۹۸/۹/۱۶: دستور شروع انتخابات و ثبت‌نام از داوطلبان

۹۸/۹/۱۰ تا ۹۸/۹/۱۵: تشکیل هیئت‌های اجرایی

۹۸/۹/۱۰ تا ۹۸/۹/۲۱: بررسی سوابق داوطلبان در مراجع چهارگانه

۹۸/۹/۱۷ تا ۹۸/۹/۲۶: بررسی صلاحیت داوطلبان در هیئت‌های اجرایی

۹۸/۹/۲۷: ابلاغ مراتب رد صلاحیت به داوطلبان توسط فرماندار مرکز حوزه انتخابی

۹۸/۹/۲۸ تا ۹۸/۱۰/۱: شکایت داوطلبان رد صلاحیت شده به هیئت نظارت استان

۹۸/۱۰/۲ تا ۹۸/۱۰/۲۱: رسیدگی به شکایات داوطلبان رد صلاحیت شده توسط هیئت نظارت استان و اظهارنظر درخصوص صلاحیت کلیه داوطلبان پس از کسب نظر هیئت مرکزی نظارت و اعلام آن به فرماندار مربوطه

۹۸/۱۰/۲۲ تا ۹۸/۱۱/۱۱: ابلاغ مراتب تأیید یا رد صلاحیت داوطلبان توسط فرماندار مرکز حوزه انتخابیه و دریافت شکایت از داوطلبان ردصلاحیت شده و اظهارنظر قطعی و نهایی شورای نگهبان درخصوص کلیه داوطلبان و اعلام آن به وزارت کشور

۹۸/۱۱/۱۲ تا ۹۸/۱۱/۱۴: دریافت شکایت از داوطلبانی که در سیر مراحل قبلی تأیید شده‌اند لیکن شورای نگهبان نظر به رد صلاحیت آنان دارد

۹۸/۱۱/۱۵ تا ۹۸/۱۱/۲۱: رسیدگی به شکایات داوطلبان توسط شورای نگهبان و اعلام آن به وزارت کشور

۹۸/۱۱/۲۲: اعلام قطعی اسامی نامزدها به مراکز حوزه‌های انتخابیه توسط وزارت کشور

۹۸/۱۱/۲۳: انتشار آگهی اسامی نامزدهای تأیید شده

۹۸/۱۱/۲۳: جمع‌بندی، تهیه، تنظیم و انتشار آگهی انتخابات

۹۸/۱۱/۲۳ تا ۹۸/۱۱/۳۰: تبلیغات انتخاباتی نامزدها

۹۸/۱۲/۱: ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی

۹۸/۱۲/۲: اخذ رأی از واجدین شرایط


⏪⏪  انتخابات مجلس ۹۸ وارد فاز عملیاتی می شود! 

آسیب شناسی انتخابات پیش رو 
" یاران ستاد های انتخاباتی نمایانگر شخصیت یک مجموعه "
⭕️ وم توجه به اصل شفافیت در انتخابات پیش رو 
ادامه از پست قبل : 
در یادداشت قبلی به بررسی تخریب به عنوان یک استراتژی انتخاباتی پرداختیم یکی دیگر از بحث های انتخابات یارگیری های کاندیدا ها میباشد . 
یکی از شاکله های  اصلی یک ایدئولوژی پایدار برای رسیدن به هدف مشخص استفاده از نیروی انسانی متخصص می باشد . متاسفانه افتی که در ادوار مختلف ستاد های انتخاباتی را تهدید میکند عدم توجه به تخصص عناصر ستادی میباشد  . برای مثال افرادی که در دوره های مختلف به عنوان دلال انتخاباتی یا دست کم افرادی که انتخابات را به عنوان یک منبع در آمد تلقی میکنند در ستاد ها فعالیت میکند عمده عملکرد این به اصطلاح فعالان ی جلوگیری از شفافیت و ایجاد هرج مرج در انتخابات می باشد . وجود این افراد در سرنوشت حوزه انتخابی تاثیر مع میگذارد و افراد لایق که از  دادن باج به ایشان خود داری میکنند همیشه در سیبل حملات این افراد قرار دارند . 
بعضا مشاهده می شود که بعضی از کاندیدا های معلوم الحال با اجاره این افراد در صدد ایجاد فضای آشوب و هرج مرج در انتخابات هستند تا از نقد های احتمالی و . در امان باشند . در این میان نقش فعالین رسانه ای که یکی از میدان داران اصلی عرصه انتخابات هستند پر رنگ از همیشه هست که با شفافیت از اعمال دور از اخلاق اینان جلوگیری نموده و فضای باز ی توام با نقد سازنده را در جامعه جاری نمایند .
در روز های منتهی به انتخابات این التهابات روز به روز بیشتر نمود پیدا کرده و افراد مختلف بعضا با هویت های جعلی با یک اکانت تلگرامی به عنوان تئوریسین انتخابات ورود پیدا کرده و فضای آشوب مورد نظر برخی افراد را ایجاد می نمایند .
امید است مردم در انتخابات آینده با هوشیاری این عناصر فرصت طلب را شناسایی نموده و در تقابل با این گروه فضای انتخابات را به سمت سلامت شفافیت و سوق دهند .

رضا شکوری ، خبرنگار


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها